خاطرات
|
|
||
دوشنبه 86 اردیبهشت 24 :: 1:7 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی
به هوش که آمد تنها خاطره اش طوفان، غرق شدن کشتی و فریاد های کمک بود. هیچ خبری از دیگر مسافران نبود، تنها در جزیره ای ناشناخته! با ترس و لرز به دنبال سرپناهی در این سرزمین اسرار آمیز به راه افتاد! اما حاصلی جز یاس و خستگی نداشت، سرانجام خسته و از پا افتاده، موفق شد از تخته پاره های موجود کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیانبار محافظت کند و دارائی اندکش را در آن نگه دارد. اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام بازگشت دید کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود و این بدترین اتفاق ممکن بود، از شدت خشم فریاد زد: خدایا همین اندک را بر من نپسندیدی؟ چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟
صبح روز بعد با صدای بوق یک کشتی که به ساحل نزدیک می شد، از خواب پرید. فهمید نجات یافته است، نمی دانست چه بگوید. با لکنت زبان و خوشحالی تمام از نجات دهندگان پرسید: از کجا فهمیدید من اینجایم؟ و آنها جواب دادند: مگر تو با دود علامت نمی دادی؟ آری، وقتی اوضاع خراب می شود، ناامید شدن آسان است، اما باید به یاد داشت که دود حاصل از سوختن همه ی آرزوها و دارایی هایمان به سرعتی باور نکردنی می تواند نشانه های عظمت و حضور خدا را آشکار سازد. موضوع مطلب : |
آرشیو وبلاگ
آخرین مطالب
پیش به سوی اسکار
یا حسین غریب مادر فوتبال ما جهانی شد! بن بست ناآرامی در انگلیس و یک شباهت ناصر حجازی هم رفت بازیگر سینما و تلویزیون همچنان در بازداشت متشکرم! نوروز 90 و 4 شوک دولت حسنی مبارک در آستانه سقوط خودکشی علیرضا پهلوی خداحافظ ای برادر زینب چیزی شبیه فاجعه 5 طلا در روز پنجم مسلمان واقعی کیست؟ لیست آخرین مطالب پیوندها
.:: رایحه ::.
آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ .: شهر عشق :. بوی سیب BOUYE SIB روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز گروه اینترنتی جرقه داتکو Sea of Love مذهب عشق پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان علمی دانستنیها بدن سازی عکس... عشق یعنی در فراقش سوختن دهاتی دکتر علی حاجی ستوده anzalichi امین نورا (پسر سیستان) وقایع درآمد بالا و سالم در اینترنت تا ریشه هست، جوانه باید زد... طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی یاران باران آخرین خبرها last news مهاجر سرزمین آرزو بهترین قالب های وبلاگ آمار وبلاگ
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 1 کل بازدیدها: 274354 |
||